درمان وسواس فکری و عملی با درمان نوین نوروفیدبک

طبق تعریف راهنمای تشخیص آماری اختلالات روانی ) انجمن روانشناسی آمریکا )اختلال وسواس فکری عملی دارای دو ویژگی مهم، شامل وسواس فکری و عملی است. وسواس فکری، افکار مزاحم و مکرری هستند که فرد، آنها را غیرقابل کنترل و مختل کننده مییابد. وسواس عملی، رفتاری تکراری یا تشریفاتی هستند که فرد را برای انجام کارهایی برای پیشگیری از رخداد برخی پیامدهای ناخوشایند برمیانگیزد. اختلال وسواس، عملکردهای روزانه و حتی رشد تحولی کودکان را مختل میکند (چابان و دلورم )
اختلال وسواس فکری عملی چهارمین بیماری روانپزشکی پس از فوبیا، اختلال مرتبط با مواد و اختلال افسردگی عمده است. میزان شیوع مادامالعمر، حدود 9 2 درصد در میان بزرگسالان، احتمال ابتلای مرد و زن یکسان است؛ ولی در میان نوجوانان، پسرها بیشتر از دخترها دچار اختلال وسواس فکری عملی میشوند. میانگین شروع آن در بیست سالگی و البته در مردها مختصری زودتر، حدود 13 سالگی است )ویلیامز و ویلکینز
در مطالعه الکتروانسفالوگرافی کمی، کوس کاوسکی 1 و همکاران
نشان دادند که در نیمکره راست بیماران وسواس، توان مطلق امواج بتا بسیار پایین است.آنها دریافتند که افزایش توان نسبی آلفا در بیشتر نواحی مغز با کاهش توان نسبی بتا و دلتا در ناحیه پیشانی چپ همراه است. تحقیقات نشان داد
نیمکره راست این بیماران مخصوصاً در توان نسبی بتا فعالیت بسیار پایینی دارد.
سایر مطالعات، دو نوع فرعی دیگر از بیماری وسواس را نشان داده است. برخی تحقیقات نشان دادهاند که در گروهی از بیماران وسواس افزایش موج آلفا در اکثر نقاط مغز مخصوصاً در نواحی گیجگاهی، آهیانه ای و پس سری که با یافته های
کوس کاوسکی و همکاران ) 1339 ( همسو است و نواحی پیشانی همراه با افزایش متوسط بتا در نواحی گیجگاهی خلفی است )ماس 2 و همکاران،
مطالعاتی نیز از نابهنجاریهای تتا گزارش کرده اند )اینسل و همکاران لذا اگر بتوان شاخص الکتروانسفالوگرافی این افراد را تغییر داد میتوان به درمان آنها کمک کرد و این کار با نوروفیدبک امکانپذیر است.
نوروفیدبک EEG امروزه مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است و دلیل تمرکز ویژه آنان بر این حیطه این است که مغز، تنظیم کننده مرکزی هیجانات، نشانگان فیزیکی، افکار و رفتارهایی است که بسیاری از مشکلات روانشناختی را تبیین میکند. نوروفیدبک یک سیستم آموزش جامع است که رشد و تغییر درسطح سلول مغزی را ارتقاء میبخشد؛ و در درمان طیفی از اختلالات مثل افسردگی، اضطراب، اختلال استرس پس از ضربه، اختلالات شخصیت، اعتیاد و وسواس استفاده شده است.
واژه بیوفیدبک یا پسخوراند زیستی یک نوع فیدبک خارجی سایکوفیزیولوژیک است.بازخورد زیستی راهی برای کسب کنترل بیشتر بر کارکردهای روانشناختی و فیزیولوژیکی، برای دستیابی به سلامتی و بهزیستی است.
بحثهای زیادی در بین درمانگران در مورد چگونگی ساز و کارهای تأثیر این روش وجود دارد. بهطور کلی میتوان گفت در این شیوه، دو فرایند اساسی وجود دارد: یادگیری شرطی وآگاهی و شناخت.
تأثیر روشهای بازخورد زیستی، بیش از شرطی سازی، وابسته به افزایش و گسترش خودآگاهی فرد است. فرد میتواند آگاهی خود را نسبت به خودش، از طریق توجه به جنبههای مختلف کارکردهای بدنی و فیزیولوژیک خود افزایش دهد و چیزهای زیادی در مورد خودش یاد بگیرد.
پژوهشهایی در زمینه درمان وسواس با استفاده از نوروفیدبک انجام شده است که نشانگر میزان کارایی بالای این روش در درمان اختلال وسواس است.
(تهیه و تنظیم از : حوریا قنبری پرمهر کارشناس ارشد روان شناسی بالینی و نوروتراپیست)