تاثیر نوروفیدبک بر کاهش علایم آلزایمر
حافظه مانند فرآيندهاي شناختي ديگر مغز از قبيل توجه، درك، شناخت و احساسات هيچ ارتباطي
به سخت افزار مغز ندارد. به عنوان مثال وقتي شخص عصباني مي شود، ممكن است حتي خيلي اسامي ساده
را نتواند به ياد آورد. حافظه چيزي فراتر از سخت افزار مغز است، يا به عبارت ديگر حافظه مربوط به روان
است. بنابراين نمي توانيم براي حافظه محل مشخصي در مغز در نظر بگيريم و يا آنرا به طور مستقيم با
حواس بشناسيم، بلكه هميشه آثار حافظه در انسان نمود پيدا مي كند.

از طرفي از ديد فيزيولوژيكي شكل گيري حافظه در مغز انسان بواسطه تغييراتي در قابليت هدايت
سيناپسي از نوروني به نورون بعد بر اثر فعاليت عصبي پيشين ايجاد مي شود. اين تغييرات به نوبه خود
باعث پيدايش مسيرهاي تازه يا مسيرهاي تسهيلي براي هدايت پيامها در مدارهاي عصبي مغز مي گردند، كه
اين مسيرهاي جديد ي ا تسهيل شد ه ر ا مسيرهاي حافظ ه مي نامند . اهميت آنه ا ا ز اين جهت است كه
مسيرهاي حافظه را به محض تشكيل مي توان با تفكر ذهني فعال كرد تا خاطره ها را بازآفريني كنند.
تجربيات صورت گرفته در حيوانات پست تر نشان داده است كه مسيرهاي حافظه در تمام سطوح دستگاه
عصبي ايجاد مي شوند. حتي رفلكسهاي نخاعي هم مي توانند در پاسخ به تحريك مكرر نخاع حداقل
مختصري تغيير كنند و اين بخشي از روند حافظه است. در بيماري آلزايمر كه يك بيماري تحليل برنده و
پيش رونده قواي عقلاني سيستم عصبي مركزي انسان است، به دليل از بين رفتن برخي از سلولهاي عصبي،
مسيرهاي حافظه در مغز دچار اختلال شده و درنتيجه باعث بروز علائمي از جمله از دست دادن حافظه،
قدرت قضاوت و استدلال و تغييرات مهم رفتاري در شخص مي شود .
از طرفي تاكنون در خصوص تقويت حافظه روشهاي مختلفي ارائه شده است. براي تقويت حافظه
در افراد سالم معمولاً از روشهاي متداولي مثل تكرار كردن، نوشتن و بلند خواندن كلمات يا حروف استفاده
مي شود. اما در سالهاي اخير با به دليل وجود قابليتهاي منحصر به فرد در سيستمهاي نوروفيدبك و نيز
توانايي آن در ارتقاي فرآيندهاي شناختي، توجه ويژه اي به قابليت آن در تقويت حافظه شده است.
از طريق الكترودهاي روي پوست سر و بازخوردهاي آن به شخص، از EEG نوروفيدبك به فرآيند ثبت
طريق صفحه نمايش كامپيوتر گفته مي شود. به اين نحو كه با تغيير وضعيت فكري شخص، دامنه سيگنال
در فركانسهاي مختلف تغيير كرده و اين تغيير، به طور همزمان به شكلهاي مختلفي روي صفحه EEG
مانيتور نمايش داده مي شود و از اين طريق شخص به منظور رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده براي تغيير
الگوهاي سيگنال مغزي خود تلاش مي كند. در طي يك فرآيند نوروفيدبك شخص ياد مي گيرد كه چگونه
سيگنالهاي مغزي خود را كنترل كند، و اين كار را از طريق كنترل حالات فكري متناظر با الگوهاي سيگنال
مغزي انجام مي دهد.
موضوعات و مسائل موجود در درمان بيماران آلزايمري
بيماري آلزايمر كه با تحليل مغز و از بين رفتن تعدادي از نورونهاي مغزي بروز مي كند، باعث تغيير
رفتاري و عملكردي در فرد بيمار مي شود. معمولاً تحليل مغز باعث اختلال در عملكرد مغز شخص شده و
اثر خود را در بخشهاي مختلف عملكردي آن مي گذارد. از اينرو براي درمان بيماري آلزايمر نياز به فرآيندي
است كه اختلالات ناشي از تحليل مغز و از بين رفتن نورونهاي مغز را جبران كند. همانطور كه مي دانيم در
مغز انسان از سن 2 سالگي به بعد فرآيند نورون سازي متوقف مي شود و تمام تغييراتي كه در مغز از اين
سن به بعد ايجاد مي شود ناشي از تغييرات ايجاد شده در ارتباطات بين سيناپسي است. بنابراين يافتن
فرآيند ي جهت جبران سازي نورونهاي از بين رفته، با استفاده از افزايش ارتباطات بين سيناپسي در
نورونهاي سالم مي تواند به عنوان يك راهكار مناسب جهت درمان بيماران آلزايمري باشد. اما متأسفانه
تاكنون هيچ راه حل قطعي براي درمان كامل بيماران آلزايمري وجود ندارد. اما روشهايي كه اكنون براي
درمان بيماري آلزايمر استفاده مي شود مبتني بر روشهايي براي حفظ وضعيت بيمار و جلوگيري از تحليل
بيشتر مغز و از بين رفتن تعداد بيشتري از نورونهاي مغزي و نيز بهبود خفيف اثرات بيماري و نيز روشهاي
رفتاري با بيماران آلزايمري است.
راه حل هاي متصور براي درمان بيماران آلزايمري
براي درمان بيماري آلزايمر هيچ راه حل قطعي وجود ندارد و راه حل هاي موجود صرفاً باعث بهبود
موقت بيماري و علائ م آن و يا جلوگيري از پيشرفت بيشتر بيماري مي شود. به همين منظور همچنان
تحقيقات، در خصوص يافتن راه حلهاي بهتر درمان بيماري آلزايمر ادامه دارد. راه حل هاي موجود را مي
توان به دو دسته درمانهاي دارويي و غيردارويي تقسيم كرد.
درمانهايي دارويي بر اساس ارتباطات بين نوروني و بين سيناپسي بنا شده است و به دنبال راه حل
هايي براي بهبود ارتباطات بين نوروني و انتقال بهتر پيامها بين نورونهاي سالم مي گردد كه اين روشها باعث
بهبود خفيف اثرات بيماري، ثبات موقت فرآيندهاي شناختي، يا كاهش نرخ كاستي هاي شناختي در برخي
بيماران آلزايمري مي شود. همچنين در مراحل بالاتر بيماري داروهايي وجود دارند كه مانع از بين رفتن
تعداد بيشتري از نورونهاي مغز مي شوند و در نتيجه جلوي تحليل بيشتر مغز و پيشرفت بيماري را مي
گيرند.
اما با توجه به اينكه روشهاي داروئي صرفاً بر اساس ارتباطات نوروني و ايجاد تغييرات در آنها به
بررسي درمان بيماري آلزايمر مي پردازد و بيشتر مورد توجه پزشكان متخصص اين فن است، در اينجا كمتر
مورد توجه قرار دارد. همچنين روشهاي درمان داروئي معمولاً با عوارض جانبي همراه بوده، و همواره
احتمال بروز خطرات ناشي از مصرف نادرست دارو در بيماران وجود دارد.
از طرفي روشهاي درمان غير داروئي به عنوان يك راهكار براي كمك به درمان بيماران آلزايمري در
تحقيقات اخير مورد توجه ويژه اي قرار گرفته است. به نحوي كه امروزه پزشكان علاوه بر تجويز دارو براي
بيماران آلزايمري، روشهاي درمان غير داروئي را نيز به بيماران توصيه مي كنند. در روشهاي درمان
غيرداروئي بر اساس مشكلات رفتاري ايجاد شده در بيماران آلزايمري راه حل هايي براي بهبود رفتاري آنها
و نيز نحوه برخورد با بيماران آلزايمري به منظور كاهش اثرات بيماري در روح و روان آنها ارائه مي شود.
آسيب سلولهاي عصبي و كمبودهاي شناختي ايجاد شده در بيماران آلزايمري، باعث بروز يك سري علائم
رفتاري در آنها مي شود كه اين علائم ممكن است به صورت تغييرات شخصيتي از قبيل زود عصباني شدن،
اضطراب يا افسردگي و يا در مراحل بالاتر به صورت اختلال در خواب، سردرگمي، آشفتگي (شامل
پرخاشگري، نگراني، بي قراري، تمايل به زياد راه رفتن، ريزريز كردن كاغذ يا پارچه و فرياد كشيدن)، خيال
پردازي (اعتقاد به چيزهاي غيرواقعي) و توهم (شنيدن، ديدن يا احساس چيزهايي كه آنجا نيستند) بروز كند.
وجود چنين علائمي، مسأله مراقبت از بيماران آلزايمري را براي اعضاء خانواده بيمار حائز اهميت جلوه
مي دهد. از طرفي طبق نظر محققين نحوه رفتار با بيمار، مي تواند در كاهش مشكلات رفتاري ايجاد شده در
بيماران آلزايمري مؤثر باشد، كه از آن تحت عنوان مداخله غيرداروئي نام برده شده است.
تقويت حافظه در بيماران آلزايمري و راه حل هاي موجود
حافظه يكي از مواردي است كه تقريباً در تمام بيماران آلزايمري دچار آسيب جدي مي شود و
شخص بيمار معمولاً در به يادآوري وقايع و زمانها و يادآوري اسم اشخاص و يا شناسايي افراد دچار مشكل
مي شود. بنابراين در روشهاي درماني بيماري آلزايمر حافظه به عنوان يكي از اهداف درماني قرار داشته
است و روانپزشكان يكي از اثرات داروهاي تجويز شده را در بهبود حافظه بيماران آلزايمري دنبال مي كنند.
همچنين تاكنون روشهاي رفتاري مختلفي براي تمرين با بيماران آلزايمري به منظور كمك به آنها در به
يادآوري خاطرات و وقايع گذشته، اسامي مكان ها و زمانهاي خاص و يا به يادآوري نسبتهاي خويشاوندي
پيشنهاد شده است. معمولاً بيماران آلزايمري در مراحل اوليه بيماري در بخش حافظه كاری خود دچار
مشكلات جدي هستند.
از بين روشهاي موجود براي تقويت حافظه روشهاي غير داروئي اهميت بيشتري براي ما دارند. چون
اين روشها حاوي يك سري دستورالعملهاي رفتاري و يا آموزشهاي خاص براي بيمار هستند كه هيچ گونه
عوارض جانبي براي بيمار نداشته و تجويز آن براي بيماران با شرايط جسمي مختلف ممكن است. تا كنون
روشهاي مختلفي براي تقويت حافظه بيماران آلزايمري پيشنهاد شده است كه هركدام از آنها به نوبه خود مي
تواند در تقويت حافظه بيماران آلزايمري مثمر ثمر باشند.
نوروفيدبك و تأثير آن در تقويت حافظه
از طريق الكترودهاي روي پوست سر و بازخوردهاي آن به شخص، EEG نوروفيدبك به فرآيند ثبت
از طريق صفحه نمايش كامپيوتر گفته مي شود. به اين نحو كه با تغيير وضعيت فكري شخص، دامنه سيگنال
در فركانسهاي مختلف تغيير كرده و اين تغيير، به طور همزمان به صورتهاي مختلفي روي صفحه EEG
مانيتور نمايش داده مي شود و از اين طريق شخص به منظور رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده براي تغيير
الگوهاي سيگنال مغزي خود تلاش مي كند. در طي يك فرآيند نوروفيدبك شخص ياد مي گيرد كه چگونه
سيگنالهاي مغزي خود را كنترل كند و اين كار را از طريق كنترل حالات فكري متناظر با الگوهاي سيگنال
مغزي انجام مي دهد.
طبق تحقيقات انجام شده معلوم شده است كه سيستمهاي نوروفيدبك قادرند در در درمان و بهبود
بسياري از فرآيندهاي شناختي، كاربرد داشته باشند. حافظه يكي از فرآيندهاي شناختي است كه طي مرحله
به خاطرسپاري به ذهن سپرده شده و در هنگام فراخواني از ذهن بازيابي مي شود.
(تهیه و تنظیم از : حوریا قنبری پرمهر کارشناس ارشد روان شناسی بالینی و نوروتراپیست)