روانشناسی کودک و نوجوان
دوران كودكي دوران كشف دنياي تازه براي كودك است. فرد در دوران نوزادي و نوباوگي عمدتا با 3 حس شنوايي ، بينايي و لامسه خود به كشف اين دنيا ميپردازد اما پس از مدتی كه كودك در دوران طفوليت به سر میبرد، با 5 حس كامل به كشف اين دنيا ميرود و در همه اين دوران حتي در هنگام خواب به يادگيري و تجربه دنياي پيرامون مشغول است. محققان در مطالعات روانشناسي كودک به این نتیجه رسیده اند، كودک از هر محركي براي يادگيری بيشتر استفاده ميكند و با سرعت بسيار زياد رشد فيزيكی خود را ادامه مي دهد. روانشناسي كودک در اين دوره بر يادگيری و فرايندهای يادگيری در اين دوره استوار است. در اين زمان كودك ساختار رواني خود را ابتدا بر اساس حس و سپس ادراک ميسازد و هنوز خبري از باورها و شناختهاي عميق نيست، در اين دوره كودك مي آموزد چگونه از خطر، خود را به دامان والدين بيندازد و براي تامين غذا و ديگر نيازهاي اساسي رشد به آنها پناه بياورد. روانشناسی کودک و نوجوان بيان ميدارد روان كودك در اين دوره بسيار آسيب پذير است و هر نوع رفتار فاقد ارزش تربيتي براي كودك موجب بر هم خوردن تعادل عاطفي او در نوجواني و يا حتي كودكي ميشود. از اين رو روانشناسی کودک و نوجوان در اين دوران بر تربيت صحيح به همراه مراقبت هميشگي و همه جانبه از سلامتي كودك استوار است.

در زير برخي از نكات تربيتي مهم در دوران كودكي را بیان کرده ایم.
 رعايت ثبات در رفتار با كودك به اين معنا كه والدين به اصول تربيتي پايبند باشند كه موجب ايجاد نوعي امنيت خاطر در کودک شود.
 به عنوان پدر و مادر اصول يكساني داشته باشيد تا فرزند شما در يادگيري اصول دچار دوگانگي نشود.
 در حضور كودك خود مودب باشيد و اين خود معلم خوبي براي كودك است.
 براي ارتباط برقرار كردن با كودك از شيوه گوش دادن فعال استفاده كنيد.
 برای فرزندتان الگوي مناسبي باشيد و آنچه را كه خود به آن عمل ميكنيد را از كودك خود بخواهيد.
 براي كودك محدودتهايي در آزادي قرار دهيد تا مطابق يك اصول درست و منطقي مهارتهاي زندگي را بياموزد.
 همه خواسته هاي كودك لازم نيست برآورده شود و بهتر است همه درخواستها از كانال بررسي منطقي عبور كند.
 در مورد شكستهاي كودكان خود ميانه رو باشد و موفقيتها را زياد بزرگ نكنيد و شكست ها را هم بزرگ نكنيد.
مراحل رشد از تولد تا نوجوانی
همراه با رشد کودک، تغییراتی در حالات و رفتار های او نیز دیده می شود. برخی از این تغییرات نسبتاً قابل پیش بینی هستند و اگر چه ممکن است چالش بر انگیز باشند، جنبه ای کاملاً طبیعی از رشد انسانی محیوب می شوند. به طور کلی تا زمانی که کودک به گونهای رفتار کند که با محدوده ی سنی وی سازگار باشد، جای هیچگونه نگرانی نیست.
نظریه های بسیاری در رابطه با مراحل تکاملی کودکان وجود دارد و شناخت این مراحل به والدین و سرپرست کودکان کمک می کند تا رفتار ها و نیاز های رشدی وی را درک کنند. تئوری اریک اریکسون مراحل زوانشناختی از تولد تا بزرگسالی را شرح می دهد یکی از شناخته شده ترین نظریه ها در این زمینه است.
طبق نظریه ی اریکسون ۸ مرحله رشد وجود دارد که ۵ مورد از ان ها در دوران تولد تا نوجوانی رخ می دهد:
 دوران نوزادی: اعتماد و عدم اعتماد
در مرحله اول رشد انسانی، نوزادان جهان را کشف می کنند و می آموزند که آیا محیط اطراف آن ها مکانی امن و قابل پیش بینی هست یا خیر. نوزاد نیاز به توجه زیاد و دلگرمی از سوی والدین دارند و این بر عهده ی والدین است که حس اعتماد یا عدم اعتماد را در فرزند خود بتوانند بسازند.
 دوران اولیه کودکی: استقلال و خود مختاری در مقابل خجالت و شک
در مرحله دوم از رشد انسانی کودکان شروع به استقلال طلبی و انتخاب می کنند. دفاع از خود، بهانه گیری و کله شقی در این دوران طبیعی است. در این سنین در کودک علاقه مندی ها ساخته می شود و احساس شک و خجالت پدید می آید.
 سال های پیش دبستانی: ابتکار در مقابل احساس گناه
در مرحله، کودکان در مورد نقش های اجتماعی و احساسات می آموزند، فعال و کنجکاو می شوند و بازی های تخیلی بخش مهمی از این مرحله ی زندگی هستند.
در این سن نیز استقلال طلبی و لجبازی در آن ها همچنان ادامه دارد. در این سن کودکان شروع به نشان دادن رفتار هایی می کنند که از اراده خودشان نشأت می گیرد. نحوه ی برخورد والدین و مراقبان کودک باعث می شود او احساس استقلال یا احساس گناه در مقابل رفتار های خویش پیدا کند.
 دوران مدرسه: رقابت و نادیده گرفته شدن
روابط کودک در دوران مدرسه با همسالان خود بسیار اهمیت دارد. در این دوران دامنه وسیع نر و پیچیده تری از احساسات بروز می کنند. در این دوران مشکلات و ناامیدی در تنظیمات تحصیلی و اجتماعی ممکن است به افسردگی و اضطراب در کودک منجر شود. در این دوران مسئولیت پذیری اجتماعی و امکان ایجاد شرایطی برای کمبود توجه هر دو ممکن است بروز کنند.
 دوران نوجوانی: هویت در مقابل تردید در پیدا کردن نقش
نوجوانان در این استقلال بیشتری پیدا می کنند و هویت خویش را بر اساس تجربه هایشان می سازند. نقش ها و رفتار های جدید را تجربه می کنند. در این مرحله بلوغ جسمی و عاطفی رخ می دهد. تغییرات در این سنین بر روابط والدین و نوجوان تأثیر زیادی می گذارد به خصوص در زمانی که تجربه های ناخوشایندی گریبانگیر نوجوان شود که می تواند اضطراب و افسردگی را در پی داشته باشد.
اصول روانشناسی کودک و نوجوان
روانشناسی کودک و نوجوان بيان ميدارد كه در دوران نوجوانی اصول اوليه باورها و اصول زندگي فرد بر اساس شالوده رواني شكل گرفته در دوران كودكي، شروع به ايجاد شدن مي كند. بر اساس روانشناسي كودك و نوجوان در دوران نوجواني سرعت يادگيري مستقيم بسيار بيشتر ميشود و نوجوان بر اساس تغييرات شگرفي كه در ساختار ذهني او ايجاد ميشود شروع به تكميل كردن تربيت دوران كودكي ميكند، در ادامه روانشناسی کودک و نوجوان، نوجوان باورها را ميسازد، باورها در تمام جنبه هاي زندگي در اين دوران شكل ميگيرد. از نظر روانشناسی کودک و نوجوان، در دوران نوجواني لوب پيشاني مغز كه مسئول كنترل تكانه هاي رفتاري است شروع به رشد ميكند و اين بخش از مغز در واقع بخشي است كه از همه قسمتهاي مغز ديرتر تكامل مي يابد. از اين رو رفتارهاي نوجوان در اين دوره بسيار عجيب و غير عادي مي نمايد. در روانشناسی کودک و نوجوان ميخوانيم كه مغز نوجوان در جستجوي شناخت روابط خود با دنياي اطراف است و به همين دليل بسياري از رفتارهاي عجيب را براي تجارب جديد مورد استفاده قرار ميدهد. در مغز نوجوان نوعي الگوريتم اتفاقي در حال جريان است كه الگوريتم نهايي تكانه هاي رفتاري را تعيين ميكند. به همين دليل رفتارهاي نوجوانان در اين سن بسيار بسيار غير قابل پيشبيني است. ولي موهبت بزرگ روانشناسی کودک و نوجوان، در اين سن همين الگوي رشد در لوب پيشاني است. بر اين اساس روانشناسي نوجوان بسيار از روانشناسي كودك پيچيده تر است، علي رغم اينكه برخي الگوهاي ثابت رفتاري در فرد وجود دارد كه حاصل از تربيت دوران كودكي است و همين الگوها وسيله اي براي پايدار شدن الگوريتم رشد در نوجوان ميشود كه مشاوران را براي كمك به نوجوان ياري ميكند و گذر از اين دوره را آسان ميكند.
(تهیه و تنظیم از : حوریا قنبری پرمهر کارشناس ارشد روان شناسی بالینی و نوروتراپیست)